ديگران از صدمه اعدا همي نالند و من
از جفاي دوستان گريم چو ابر بهمني
سست عهد و سرد مهرند اين رفيقان همچو گل
ضايع آن عمري كه با اين سرد مهران سر كني
دوستان را مي نپايد الفت و ياري ولي
دشمنان را همچنان برجاست كيد و ريمني
كاش بودندي به گيتي استوار و دير پاي
دوستان در دوستي چون دشمنان در دشمني