در اینجا بخشی از سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار به مازندران را مرور می کنیم. این سفر که در روز17 ذی قعده سال 1282 هجری قمری (مصادف با فصل بهار و ماه فروردین)، حدود 152سال پیش از امروز، از تهران به مقصد مازندان شروع شده، به روایت شخص ناصرالدین شاه و قلم خودش می باشد. بخشی که ما در اینجا به آن اشاره می کنیم مربوط به گذر شاه از منطقه دماوند و سربندان است. چنان که از متن سفرنامه پیداست شاه چندان حوصله نوشتن نداشته و خیلی مختصر مطالب را بیان کرده و از کنار آنها گذشته است. به هر حال خواندن این سفرنامه چندان خالی از لطف نیست.
روز پنجشنبه بیستوپنجم یک ساعت از دسته گذشته برخاستم پیرمردی پلوری که چند ماه قبل وقتیکه به فیروزکوه میرفتیم احوالات او را نوشته بودم آمدهاست. بسیار تعجّب کردم که از پلور تا اینجا با هوای سرد چه قسم آمدهاست. او را احضار کردم همان کلاه و کپنک و قبای ده ماه پیش از این را در تن داشت انعامی به او دادم. این پیرمرد صدوبیست سال دارد. بعد سوار اسب کهر شجاع الملکی شده با میرزا نظرعلی حکیمباشی و اشخاص معیّنه دیروزی صحبتکنان رفتیم. سلیمانخان که دیروز به تمسیان به جهت شکار کبک رفته بود میگفت کبک ندیدم اما در میان باغات یک گله ماده خوک دیدم. در صحرا بوته مثل برگ پیاز سنبل روئیدهاست. اعتمادالسلطنه میگفت گل سریش است اما گل نداشت بعد از این باید بیرون بیاید اگر این بوتها گل بدهد معرکه خواهد کرد کل صحرا از این گل خواهد شد.
صحرا امروز صاف و قشنگ است بوته دارد سوارخ ندارد و برای اسب دواندن خیلی خوب است. قدری که راه رفتیم به ناهار افتادیم. ملکمنصور میرزا و تیمور میرزا و سایر پیشخدمتها بودند. حکیم طولوزون روزنامه خواند هوا بسیار خوب بود بعد از ناهار به درشکه نشسته قدری رفته باز سوار اسب شدیم. ده آب سرد در پائین جلگه پیدا بود. درهایست که دهات زیاد در میان آن درهاست. والی ایوان کیف آن دره ممتد است. دهات گیلان، رادان، ساران، احمدآباد و غیره در آن دره واقعند. باز به درشکه نشسته قدری رفتیم دو باقرقرا آمده روبرو نشست. اسب خواستیم. اسب سفید تیمور میرزائی را آوردند سوار شده تفنگ فرانسه که از ته پر میشود دست گرفته راندم. همه تیپ و غیره به تماشا ایستاده بودند باقرقراها بد برخاستند تفنگ نینداختم منتظر بودم که باز برگردند. از پائین صحرا طرف دست راست خرگوشی در آمد قهرمانخان تفنگدار و اتباع میرشکار و سایرین چند اسب دوانده و از نزدیک تفنگ انداخته نزدند. خرگوش آمد طرف بالا ما اسب انداختیم و پرزور دواندیم تا به خرگوش رسیدیم در قیقاج با لوله اول سر تاخت زدم جابجا خوابید. بسیار خوب زدم بطریقی که مردم تعجب کردند. عینک از چشمم افتاد گم شد بعد به درشکه نشسته قدریکه رفتیم زمین سنگلاخ شد حرکت درشکه به صعوبت بود. از مقابل آینه ورزان و جاوان (جابان) گذشتیم آبشار آینه ورزان از کوه خوب سرازیر میآید. از جاوان رودخانه میآید به صحرا چهار سنگ آب داشت بعد رسیدیم به سربندان که ده معتبریست، رودخانه هم از آنجا میآمد شش سنگ آب داشت. اردو در سربندان امروز افتادهاست. محمّد صادق شکارچی یک میش زده بود آورد. میرشکار برای پیدا کردن شکار رفته بود دم سراپرده پیدا شد گفت چیزی ندیدم. پنج ساعت به غروب مانده وارد منزل شدم. امروز راه پنج فرسخ بود. ورود به منزل کاغذهای صندوق عدالت را یحییخان، علیرضاخان، آقاعلی محقق و نورمحمّدخان در حضور خواندند و احکام نوشته شد. شب هوا قدری سرد شد بخاری آهنی آلاچیق اندرون را روشن کردند دود کرد آمدم در آلاچیق بیرون شام خوردم. بعد از شام قرق شد پیشخدمتها همه آمدند، یحییخان قدری روزنامه خواند بعد رفتم خوابیدم امروز میرزامهدیخوئی پیشخدمت و دومان معلمموزکانچی با موز کانچیهای مخصوص از شهر آمدند عصری موزکان زدند.
روز جمعه بیست و ششم صبح بسیار زود هنوز در رخت خواب بودم مهدیقلیخان غلام بچه باشی عرض کرد نوشتجات سپهسالار از طهران آمدهاست فرستادم از پیش یحییخان آورده خواندم. بعضی اخبار بیمزه مردمان رجاله نسبت به سپهسالار شهرت داده بودند او هم آنها را نوشته فرستاده بود. بسیار بدم آمد. میرزا هدایت مستوفی را احضار کرده قدری در باب محاسبات صندوقخانه و غیره با او حرف زدیم، بعد به اسب کهرخانزاد سوار شده راندیم. اشخاص معیّنه هر روزه را احضار کرده صحبت زیاد شد. قدری که راه رفتیم باغ شاه از دور پیدا شد. آنجا را خوب متوجه نشده خراب کرده بودند. از مستحفظ اول پس گرفته به آقا محمد تقیآبدار سپردم که دیوارهای آنجا را تعمیر نماید و اشجار زیاد غرس کند. تمام صحرا گل سریش بود. در عرض راه قبل از رسیدن به امینآباد که منزل این روزست قریّه میرآبادست (سیدآباد) که سادات دماوندی کاروانسرا، قلعه و حمام در آنجا ساختهاند. بسیار خوب محلی است به کار آینده و رونده میآید. بالای تپه مشرف به درّه واقع شدهاست. از کوه به قدر دو سه سنگ آب میآید. بعد از میرآباد به کاروانسرای دیگر رسیدیم. میگفتند اهالی آرو که یکی از دهات معتبر و سمت چپ راه پشت کوه واقع شده ساختهاند. در این بین شکارچیها میشی را شکار کرده آورده بودند. معلوم شد که در سقز درّه آن را صید نموده بودند. عبور ما امروز از سره بند دلیچای بود که از آنجا الی منزل در قلّه کوهها و دامنهها درخت ارس دیده میشد. در کوههای طرف دست چپ و زمینهای طرف دست راست برف زیاد بود به خصوص از میرآباد به آن طرف به طوری که عینک برفی لازم شد. بعد از ناهار جواب عرایض سپهسالار را که صبح آورده بودند مفصلاً نوشته دادم چاپار برد. هوا نسبت به سایر روزهای دیگر گرم بود، سه ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم. راه امروز دور و بد بود به طوریکه کالسکه را از میرآباد الی امین آباد بواسطه پست و بلندی راه به صعوبت آوردند امّا الحمدالله هوا صاف بود. بعد از ورود به منزل نوشتجات صندوق عدالت را خواسته جواب هر یک را دادم.
نکاتی که ناصرالدین شاه درسفرنامه خود در مورد سربندان به آنها اشاره کرده یکی آب زیاد آن است (شش سنگ آب دارد) و دیگری باغشاه که از قبل در سربندان وجود داشته و بعلت نگهداری بد تخریب شده بود و شاه مسوولیت آن را به آقا محمد تقی آبدار سپرده تا آن را تعمیر کرده و در آن درخت بکارد. باوجود اینکه شاه یک شب در سربندان اردو زده و خوابیده، در مورد بزرگان و افراد سرشناس سربندان که با او ملاقات داشته اند و نیز در مورد مردم سربندان و وضعیت خانه های روستا و مواردی از این دست به چیزی اشاره نکرده. نکته قابل توجه دیگر پوشیده بودن صحرا از گل گیاه سریش (گولک به زبان سربندانی) است که توجه شاه را به خود جلب کرده است.
کانال تلگرام سربندان چه خبر
سفرنامه مازندران ناصرالدین شاه قاجار
مراسم عاشورا در سربندان
عکسی از روستای زیبا و سر سبز سربندان
آسیابهای سربندان
کلیدر
شناخت طبیعی روستا:
نظامات تقسیم آب در سربندان:
آموزش در سربندان قدیم :
خانم نجمه نجفی و خدمات او در سربندان
جستاری در مورد زبان کردی و گویشهای آن
سنگر رستم
نوروز مبارک
نارنج قلعه
[همه عناوین(26)][عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 6 کل بازدید :151021
سربندان روستایی خوش آب و هواست که ساکنان آن کرد و از نژاد کردهای شمال خراسان (کرمانج) هستند. این روستا مرکز دهستان ابرشیوه و از توابع دماوند می باشد که در 85 کیلومتری جاده تهران – فیروزکوه قرار دارد. در اینجا به معرفی این روستا می پردازیم. استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع و آدرس آن بلامانع است.
جامعه وبلاگ نویسان
کیلان
هنر(سردار اردلان)
فرهنگ و هنر و تاریخ ایران
فرهنگ هنر دل نوشته ها،راجع به کردهای خراسان و ادبیات
روستای کرد نشین چهل حصار
دختر ایل
عکسهایی زیبا از کردستان و ایران
تاریخچه کرد(آشنایی باتاریخ وفرهنگ قوم کرد )
ابرشیوه
روستای باغچق روستایی کرد نشین در خراسان
کردستان شرقی
کرمانج کرد غیور
گزیده های از تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام
کردهای ایران (هرجا کرد هست آنجا ایران است)
جاذبه های تاریخی و تفریحی اسفراین
کرمانج زنده است کرمانج زندگی کن
کوچ بزرگ کردان کرمانج و سربندان
سربندان روی خط(اخبار به روز شده سربندان)
انجمن فرهنگی و مدنی کردهای خراسان
سایت جامع گردشگری ایران
سربندان روی نقشه
نشریه الکترونیکی بلوط
کردهای قزوین
خشت خام(اشعار کرمانجی)
ایران
طرحی برای آینده
کرمانج زرمان(دانلود موسیقی کردی)
کرمانج
نشریه ارمغان خراسان شمالی
موسیقی محلی ایران(استاد حوروش خلیلی)
شهر من کرمانشاه
وبلاگ مهندس نجف زاده
کرمانج غیور قرچقه
الله مزار - نوای کرمانج زبانان شمال خراسان
قوچان
جیلارد
شغل آباد